انتهای اندوه
لحظه ای که کاریشما از سمت چپ ناگهانی دو دفاع مارو رد کرد و با بیرون پا کنج دروازه بیرانوند رو نشونه گرفت، داشتیم کم کم نا امید میشدیم تا نیمه دوم خطای تو محوطه جریمه و کمک داور ویدویی و پنالتی! پنالتی که نه، آوردگاه خوف و رجا. چیزی …
لحظه ای که کاریشما از سمت چپ ناگهانی دو دفاع مارو رد کرد و با بیرون پا کنج دروازه بیرانوند رو نشونه گرفت، داشتیم کم کم نا امید میشدیم تا نیمه دوم خطای تو محوطه جریمه و کمک داور ویدویی و پنالتی! پنالتی که نه، آوردگاه خوف و رجا. چیزی …
روزهای اول مهاجرت صغری به این سرزمین آن قدر مشغول به تحصیل و نان شب بودم که اندک فرصتی هم برای گوش دادن موسیقی پیدا نمی کردم. رابطه ام با موسیقی خلاصه میشد به زمانهای کوتاه پیادهروی بین خانه و دانشگاه و یا آخر هفته هایی که چه میشد که …